شیطنت ها و شیرین کاری هایت تمامی ندارد...(1)
در ادامه ی فرهنگ لغات النابانو...
هوا یخه : وَخه ه ه ه ه عمه الهام : عمه هام الهام: ایهام سرسره : سوسو کتابِ منه : تاب تابِ مِ مِه کوثر : توتر سارا : آیه همسایه : هَمِسِه وقتی میخواد کسی رو دعوا کنه : اِ اِ اِ اِ اِ بچه ی بد خاله سعیده : سوسو(سوپوت) دستشویی : دسشو بستنی : بَتی &...
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز...ای آنکه به نیکی همه جا وِردِ زبانی...
عید امسال برای ما همراه بود با یک اتفاق بسیار تلخ... رفتن انسان بسیار عزیزی از بینمون...کسی که وجودش برای ما برکت بود و نعمت... پدربزرگ پدری النا که النا بهش میگفت باباجون...پدربزرگی که با وجود سنِ بالا با همه به خصوص نوه ها و نتیجه ها عاشقانه رفتار میکرد...عاشقانه بازی میکرد...عاشقانه حرف میزد...و همین است رمز جاودانه بودنش... روحش شاد،یادش گرامی... &n...
نویسنده :
عمه الهام
14:59
بهار چشم های توست...پلک میزنی؛شکوفه می ریزد...
عید سال 94 هم رسید و ما راهی سفر شدیم...سفری بهاری همراه با امیدهای تازه،به امید روزهای بهتر و فرداهای زیباتر.... &...
نویسنده :
عمه الهام
14:43
بوی عیدی/بوی توت/بوی کاغذ رنگی.....
گل اندامِ ما در آخرین روزهای سال 93
النای ما عاشق برنامه ی "فیتیله جمعه تعطیله" شده و هرروز از صبح تا شب میگه برام " باباهاش" بذارین(منظورش همون فیتیله هاست) و ما از این جمعه تا جمعه ی بعد که سری جدید برنامه فیتیله رو میذاره مجبوریم برنامه ضبط شده و تکراری فیتیله هفته قبل رو ببینیم.تازه علاوه بر نگاه کردن و رقصییدن با آهنگای شادش،هر بازی و هر کاری که میکنن النا خانم هم اداشون رو درمیاره و کارشونو تکرار میکنه ...
نویسنده :
عمه الهام
13:22
شیرین زبونی های 22 ماهگی دخترم
فاطمه : پاطی * عمه الهام : عمه هام * خب * خاله * ممنون : مَنون * عزیزم * پایین * بالا * تولد: تَبَلُد * کوثر : توتر * هواپیما : هَپیما * دستشویی : دَسشو &nb...
نویسنده :
عمه الهام
15:32
شیطنت هایی با طعم شیرین النا
النا آخرین روزای 21 ماهگی رو میگذرونه و این روزا حسابی با شیرین کاریاش خودشو عزیزتر کرده و به زندگیمون رنگ و بوی خاصی داده یکی از کارتونای مورد علاقه النا که از بچگی ارادت خاصی بهش داشته و در هر موقعیت و هر مکانی باید این کارتون در دسترسش باشه،انیمیشن "من شرور" هست و شخصیت مورد علاقه النا تو این انیمیشن، "مینیون ها" و همینطور شخصیت "گورو" هست که النا بهش میگه : " گیرو"... اینجا هم نقاشیشو رو دیوار یکی از پارکها دیده و ما رو نیم ساعتی اونجا نگه داشته!تو خیابون هم دست از سر این کارتون برنمیداره عزیزم چه ذوقی کرد دخترمممممم &nbs...
نویسنده :
عمه الهام
11:37