نفسم میگیرد،در هوایی که نفسهای تو نیست...تنها بهانه ی زندگیمان،16ماهگی ات مبارک
لحظاتی که النا غرق دنیای خودش می شود
دختر کوچولوی ما در محوطه مجتمع،در کنار دوستان
خانومی ما چندروزی پذیرای مامان جون و آقا جون و خاله کوچیکه بود و این چند روز حسابی به دخترم خوش گذشت
مخصوصا وقتی که همراه با آقا جون کنار سواحل خلیج همیشه فارس مشغول شن بازی می شد و آقاجون هم ازاونجاییکه عاشق بچه ها،خصوصا نوه هاش هست،با حوصله ی تمام با النا خانم بازی میکرد و النا کلی ذوق میکرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی